مصطفی فتاحی اردکانی
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
همه این ادعیه یه جوری عشق بازی با خدا رو تو خودش داره، یه جور ناز کردن...
خدایا من خیلی گناهکارم ولی تو که از حد بخشایندگیت از گناهای من بیشتره....
خدایا تو که تو این دنیا این همه به من حال دادی، آبروم که نبردی هیچ آبرومندم هم کردی، خدایا من به این آبرو و این زیر سیبلی رد کردنت اون دنیا بیشتر نیاز دارم.....
خدایا اگه منو بندازی جهنم، من به جهنمیا میگم که دوست دارم....
خدایا من بنده ام تو سروری، کی میخواد بنده رو ببخشه جز سرور؟؟؟
سکوت همیشه نشان رضا نیست
بعد ایشون در مقابل بقیه می فرمایند که کیف کردی چطوری حالش رو گرفتم.
ولی شاید نمی دونست که سکوت همیشه نشان رضا نیست. گاهی جواب ابلهان خاموشیست.
لطفا قضاوتم کنید
1-یک زمانی بود که خیلی منتقد بودم به زمین و زمان ولی الان تصمیمم بر این است که فقط خودم رو نقد کنم به عبارتی به جا اینکه هعی از این و اون بنالم سعیم رو بذارم رو این که خود رو شبیه به انسان آرمانی ذهنم کنم
2- یکی از چیزهایی که باید در خودم تغییر بدم ترس از قضاوته. باید به جای اینکه جلوی نظرات بقیه جبهه گیری کنم، نظرات رو بشنوم و به بهترینش عمل کنم.
3- پس قضاوتم کنید هر چند با کفش های من راه نرفته اید
لذت های کوچک
تحصیل در شهرهای دور از خانه با تمام سختی هایش گاها لذت های کوچکی هم دارد. قسمتی از این لذایذ بر می گردد به شکل ظاهری آدم در همدان مو هایم را بلند کردم، انوواع مدل های ریش را امتحان کردم، از این کلاه هنری ها خریدم گذاشتم سرم. ولی بعضی وقت ها می توان این لذایذ را در کنار خانواده هم تجربه کرد.
وقنی آماده می شی بری حموم. ماشین ریش رو هم بر می داری. ولی خبری از اصلاح ریش نیست، بلکه این دفعه خوددت استاد سلمانی و می شوی و سرت را میزنی.
+کچل ولی نه اونقدرا
+ قبلا که موهام هم بلند بود خودم موهام رو اصلاح می کردم.
+تو دانشگاه هم چند باری بچه ها رو اصلاح کردم
+یاد این فیلم ها افتادم که یارو میره تو دستشویی همه موهاش رو میزنه مخصوصا جیسون استاتهم
بادیگارد
داشتم یه متن بلند بالا در مورد فیلم بادیگارد می نوشتم ولی پاک کردم. آخه من کی ام که بخوام فیلم نقد کنم. والا.... فقط چندتا نکته:
1- به این اعتقاد ندارم که هر فیلمی ارزش یک بار دیدن را دارد. برای دیدن بعضی فیلم پول و وقت صرف کردن عین اسرافه. ولی این دلیل نمیشه که برای خوش بودن تو یه جمع دوستانه به تماشای فیلمی مثل " پیتزا مخلوط " نرم.
+ تنهایی رفتم بادیگارد دیدم
2- این فیلم تماشا نکنید، ببینید. به نظر من پیام هایی که به صورت نامحسوس تو فیلم داده شده خیلی مهم تر جریان فیلمه ولی این چیزی از پیام اصلی فیلم کم نمیکنه.
3- تو سینما سکوت رو رعایت کنید.
4- اکثر نهاد ها و سمن های فرهنگی از بی پولی می نالند. اما همیشه دنباله این هستند که برای استفاده از خدمات یک نهاد یا سمن فرهنگی دیگر نیم بها هزینه کنند. نکنید این کار رو. ماشالا اعضا به اندازه یه بلیط سینما یا موزه یا حق عضویت کتابخونه پول دارند. با پرداخت کامل هزینه خدمات فرهنگی به اعتلای فرهنگ کمک کنیم.
+ این نظر شخصی منه و با تمام پافشاری که روی اون دارم ولی گاها مجبور شدم زیر پا بذارمش.
پ.ن:
+ برام دعا کنید. برام به اسم دعا کنید.
+برای همه دعا کنید. برای من بیشتر دعا کنید.
+ همین الان که اینو خوندی دعا کن. بعد هم دعا کن.
+کلا دعا کنید.
درد....دوا
2. سال آخر دانشگاه-دفتر نهاد: باز هم همان فشار بود. به سختی جلوی خودم رو گرفته بودم. صدای دختری از قسمت خواهران می امد که داد میزد:"امام حسین طلبیده شما نمیطلبید". بازهم نتوانسته بودم بروم. همه چیز درست بود. یک دفعه نشد. کارمند نهاد رو به من و در جواب آن دختر گفت:"خب، خواهر من اگر امام حسین طلبیده بود، ما هیچ کاری نمی تونستیم بکنیم"..... همین کافی بود....اشک و آه
3. الحمدلله
+ همه عزیزانی که نظر لطف دارند و برای خوندن نوشتجات من وقت میذارند رو به اسم دعا خواهم کرد. هم اونایی که نظر میدن هم اونایی که چراغ خاموش میان
کتاب خریدم
حقیقت امر غرضم از رفتن به نمایشگاه خرید چند کتاب برای کنکور ارشد بود و همین کار هم کردم ولی در آخرین لحظات یکی از دوستان پیشنهادی داد که نتوانستم رد کنم.
کتاب ترانه های حسین صفا به نام " من کم تحملم" که اکثر ترانه های کتاب زنده کننده خاطره هایی است که به سبب صدای خش دار محسن چاووشی در ذهن من ثبت شده است.
#من_یک_چاووشیستم
لذت
موتور
ده-بیست -سی
بوی بارون توی هوا بر همه چیز غلبه دارد حتی خاکی که فضا رو گرفته.
چهل
کوچه تموم شده و چیزی که مونده: من، موتور،بوی بارون و یک خیابان طویل و خلوت.
همه چیز از نوع شروع می شود.
ده-بیست-سی-چهل-پنجاه-شصت-هفتاد-هشتاد
تازیانه باد که موهایم را نوازش می کند. و چشمانی که شسته می شود.
نود-صد
سختش است ولی باز با من همراهی می کند.
صد و ده - صد و پانزده - صد و بیست.
تمام توان خود را برای من می گذارد.
و من او را و این لحظات را دوست دارم.
موتور